دیکشنری
داستان آبیدیک
Reset To Zero
ɹisɛt to zɪɹo
فارسی
1
عمومی
::
صفر كردن، باز نشانش به صفر
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
RESERVED WORD
RESERVEDLY
RESERVEDNESS
RESERVIOR
RESERVIST
RESERVOIR
RESERVOIR OF KNOWLED
RESERVOIR PEN
RESERVOIR ROUTING
RESERVOIR STUDIES
RESERVOIR ROCK
RESET
RESET CIRCUIT
RESET CYCLE
RESET TERMINAL
RESET TO ZERO
RESETTING
RESGESTAE
RESHAPE
RESHIPMENT
RESHUFFLE
RESIDE
RESIDE IN
RESIDENCE
RESIDENCE PERMIT
RESIDENCE TIME
RESIDENCE TIME DISTRIBUTION
RESIDENCY
RESIDENT
RESIDENT BUYING OFFICE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید